جدول جو
جدول جو

معنی قاله قاله - جستجوی لغت در جدول جو

قاله قاله
(لَ لَ)
در اصل قال قال بصیغۀ ماضی است و چون در شعر فارسی حرف آخر متحرک نمی آید جهت اظهار حرکت لام هاء به آن لاحق کرده و چنین استعمال نموده اند. (آنندراج). قال قال. منازعه. مناقشه. (ناظم الاطباء) :
رسوائی میرک کبابی
عالم بگرفت قاله قاله.
حکیم شرف الدین شفائی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
قاله قاله
قال قال بنگرید به قال قال
تصویری از قاله قاله
تصویر قاله قاله
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قاه قاه
تصویر قاه قاه
صدای خندۀ بلند، خنده با صدای بلند، قهقهه
فرهنگ فارسی عمید
(لَ لَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 2 هزارگزی شمال کرمانشاه و یک هزارگزی باختر شوسۀ کرمانشاه بطاق بستان واقع شده. دشتی سردسیر است و 245تن سکنه دارد. آبش از چاه و از فاضل آب شوران و محصولش غلات و حبوبات و صیفی و چغندر قند میباشد. شغل اهالی زراعت است و چند تن از مردان کارگر تصفیه خانه نفت کرمانشاهند. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). و رجوع به مرآت البلدان ج 4 ص 85 شود
لغت نامه دهخدا
(لَ لَ / لِ لِ)
گل گل. (آنندراج) :
خون لاله لاله می چکد از رنگ آل تو
گلگونۀ هم اند جلال و جمال تو.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
گفتگوی بسیار، منازعه در گفتگو، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خندیدن به آواز بلند را گویند، (برهان)، قهقهه، (حاشیۀ برهان دکتر معین) :
زده خنده بر روی خواهندگان
دهان زر از جودتو قاه قاه،
کمال الدین اسماعیل
لغت نامه دهخدا
بسیار بسیار: خون لاله لاله می چکد از رنگ آل تو گلگونه هم اند جلال و جمال تو. (صائب. آنند: گلگل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قال قال
تصویر قال قال
گفتگوی بسیار، منازعه در گفتگو
فرهنگ لغت هوشیار
بر گرفته از قهقهه بنگرید به قهقهه و قهقاه حکایت آواز خنده قهقهه: سید میران قاه قاه خندید
فرهنگ لغت هوشیار
جای جای، گله گله کپه کپه
فرهنگ گویش مازندرانی
راه رفتن نامتعادل
فرهنگ گویش مازندرانی